بازاریابی ابزار مهمی برای برقراری ارتباط بین تولید کننده و خریدار است. توسعه مفاهیم بازاریابی به شما این امکان را می دهد که چندین راه برای دستیابی به اهداف تجاری مهم برای شرکت ایجاد کنید. چندین مفهوم اساسی وجود دارد که بر اساس آنها هر شرکت در مورد مدیریت تقاضا تصمیم می گیرد. اولین مفهوم بازاریابی بازاریابی و مدیریت بیش از 100 سال پیش ظاهر شد، اما در برخی شرایط هنوز ارتباط خود را از دست نداده است. بیایید در مورد مفاهیم اصلی بازاریابی مدرن و ویژگی های آنها صحبت کنیم.
مفهوم بازاریابی
در پایان قرن نوزدهم، در ارتباط با رشد تولید صنعتی و رقابت در بازارهای کالاهای مصرفی، پیش نیازهای شکل گیری بازاریابی به وجود آمد. در آغاز قرن بیستم، این علم به عنوان یک علم مستقل برای مدیریت اقدامات شرکت کنندگان در بازار به منظور افزایش سودآوری تجاری برجسته می شود. بعدها بازاریابی به عنوان مجموعه ای از اقدامات برای تعامل بین تولید کننده و مصرف کننده مشخص می شود. هدف از بازاریابی نیاز به ارضای نیازهای مصرف کننده و استخراج استرسید. در دهه 1930، اولین مفاد نظری علم جدید شکل گرفت. مفاد کلی برای مدیریت تقاضا ایجاد شده و مفاهیم اساسی بازاریابی متولد می شوند. با این حال، بازاریابی به یک نظریه خشک تبدیل نمی شود، بلکه همیشه بیشتر یک فعالیت عملی باقی می ماند.
در عام ترین شکل خود، بازاریابی نوعی فعالیت خاص انسانی تلقی می شود که هدف آن مطالعه و ارضای نیازهای انسان است. اما هدف اصلی آن مدیریت بازار و تقاضا به منظور به حداکثر رساندن سود سازمان است. بنابراین بازاریابی به یکی از مهمترین وظایف مدیریت تبدیل می شود.
جوهر مفهوم بازاریابی
کارآفرینان دائماً به دنبال یک برنامه اقدام جدید و بهینه هستند که به افزایش سودآوری کسب و کار کمک کند. از این نیازها بازاریابی و مفاهیم آن رشد کرد. فیلیپ کاتلر، یکی از نظریه پردازان برجسته بازاریابی در جهان، استدلال می کند که مفهوم بازاریابی مدیریت یک رویکرد جدید برای انجام تجارت است. مفاهیم بازاریابی به این سوال مهم استراتژیک پاسخ می دهد که مهمترین ابزار و فرصت برای کسب سود چیست. پاسخ به این سوال اصلی جوهره این پدیده است. در عین حال، مفاهیم بازاریابی برخی از نظریه های انتزاعی نیستند، بلکه کاربردی ترین راه حل مدیریت هستند.
اهداف مفاهیم بازاریابی
یک تولیدکننده کالا در شرایط مدرن باید دائماً به نحوه فروش آن فکر کند. امروز تقریباهیچ بازار خالی باقی نمانده است، بنابراین در همه جا باید با رقبا مبارزه کنید و به دنبال ترفندهایی باشید که به افزایش فروش کمک کند. بر این اساس هدف اصلی مفهوم بازاریابی، تدوین وظایفی است که برای رسیدن به شاخص های مورد نظر باید حل شوند. مفهوم بازاریابی به شرکت اجازه می دهد تا با شرایط متغیر بازار سازگار شود، به مدیریت تقاضا کمک می کند و ابزاری ضروری برای برنامه ریزی استراتژیک است.
مفاهیم بازاریابی و مدیریت
بازاریابی یکی از مولفه های مدیریت است، مدیر باید بفهمد که محصول را برای چه کسی تولید می کند و چگونه باید آن را به خریدار تبلیغ کند. مفاهیم بازاریابی سازمان یکی از عناصر برنامه ریزی استراتژیک است. در هر سطحی از مدیریت، یک مدیر باید فعالیت های سازمان یا بخش خود را برای آینده ای نسبتاً دور برنامه ریزی کند، برای این کار او باید بفهمد به کجا باید برود. و مفهوم بازاریابی مدیریت فقط به این سوال پاسخ می دهد. با این حال، این یک دستور پخت آماده نیست؛ در هر مورد خاص، مدیر باید وضعیت بازار را تجزیه و تحلیل کند و تفسیر خود را از مفهوم تعمیم یافته ایجاد کند. بنابراین، کار مدیریت بازاریابی یک فرآیند پیچیده است که شامل اجزای تحلیلی، خلاقانه و استراتژیک است.
تکامل مفاهیم بازاریابی
برای اولین بار، مفاهیم بازاریابی در روزهای اولیه بازاریابی شروع به شکل گیری کردند. اینها واکنش های طبیعی به وضعیت بازار بود. درک و تدوین مفاد مفهوم صورت می گیرددر حال حاضر پس از این واقعیت، پس از تولید کنندگان شروع به استفاده از این مدل. در واقع، توسعه یک مفهوم بازاریابی به عنوان بخشی از فعالیت مدیریت بعدا ظاهر می شود. محققان خاطرنشان می کنند که تکامل مفاهیم بازاریابی در طول مسیری از اهداف و نیازهای سازنده به نیازهای مصرف کننده حرکت می کند. و هر چه بازارها بیشتر توسعه پیدا کنند، علایق و ویژگی های عمیق مصرف کننده هنگام برنامه ریزی بازاریابی در نظر گرفته می شود. یکی از ویژگی های تکامل مفاهیم بازاریابی این است که وقتی مدل های جدید ظاهر می شوند، مدل های قدیمی قابلیت خود را از دست نمی دهند. آنها ممکن است کمتر موثر باشند، و سپس نه در همه موارد. مفاهیم جدید کانسپتهای قدیمی را «نمیکشند»، فقط این است که این «تازهکاران» برای بسیاری از حوزههای تولید مولدتر میشوند، اما مدلهای قدیمی همچنان به کار خود ادامه میدهند و ممکن است در برخی بازارها استفاده شوند.
مفهوم تولید
اولین مفهوم بازاریابی در طول دوره رشد سریع تولید در ایالات متحده و اروپا در پایان قرن نوزدهم ظاهر شد. در آن زمان بازار فروشندگان مسلط بود، قدرت خرید مردم بسیار بالا بود و تقاضا در بسیاری از بازارها بیش از عرضه بود. در آن زمان مفاهیم تحلیل بازاریابی هنوز وجود نداشت و تمام اهداف بازاریابی بر تولید متمرکز بود. به هیچ وجه به علایق و نیازهای مصرف کننده توجه نمی شد، این عقیده وجود داشت که کالای خوب همیشه خریدار خود را پیدا می کند. همچنین این باور عمومی وجود داشت که شما می توانید هر مقدار از کالا را بفروشید. بنابراین منشا سود اصلی افزایش حجم تولید دیده شد. مبارزه اصلی بارقبا در منطقه قیمت قرار داشتند. کارآفرینان به دنبال بهبود تولید با افزایش حجم و کاهش هزینه ها بودند. در این دوره بود که میل به اتوماسیون تولید وجود داشت، یک سازمان علمی کار به وجود آمد و جستجوی فعال برای یک پایگاه مواد خام ارزان در حال انجام بود. در این دوره، شرکت ها تنوع ضعیفی داشتند و منابع خود را بر تولید یک محصول متمرکز می کردند. مفهوم برتری تولید هنوز هم امروزه در بازارهایی که تقاضا از عرضه بیشتر است، اعمال میشود، بهویژه در هنگام عرضه محصول جدیدی که رقبا هنوز ندارند.
مفهوم محصول
در نیمه اول قرن بیستم، بازار به تدریج از کالاها اشباع شد، اما تقاضا همچنان از عرضه جلوتر است. این منجر به این واقعیت می شود که مفهوم بازاریابی محصول ظاهر می شود. در این زمان، تولید تقریباً به حد کمال رسیده است، دیگر نمی توان بهره وری نیروی کار را افزایش داد و این ایده مطرح می شود که باید محصول را بهبود بخشید. مصرف کننده دیگر هیچ محصولی را نمی خواهد، او شروع به ادعای کیفیت آن می کند، بنابراین وظیفه سازنده این است که محصول، بسته بندی و ویژگی های آن را بهبود بخشد و همچنین به خریدار در مورد آن بگوید. نیاز به تبلیغات به عنوان ابزاری برای آگاه سازی مصرف کنندگان در مورد کیفیت های جدید و خاص یک محصول وجود دارد. در این زمان، این ایده حاکم است که مصرف کننده آماده است یک محصول خوب را با قیمت مناسب خریداری کند. بنابراین رقابت از حوزه قیمت ها به تدریج به سمت سطح سنجش خواص محصولات پیش می رود. این مفهوم را می توان امروزه در آن دسته از بازارهایی که تقاضا دارند به کار بردزمانی که قدرت خرید کافی در میان جمعیتی وجود دارد که آماده انتخاب یک محصول با کیفیت هستند، تقریباً با عرضه متعادل می شود. این مفهوم عوامل مهمی مانند ویژگی های مصرف کننده کالاها و خط مشی محصول را در نظر می گیرد.
مفهوم تلاش تجاری
در پایان دهه 1930، تقریباً در همه بازارهای مصرف تعادل بین عرضه و تقاضا وجود دارد. برای جذب خریدار باید تلاش های ویژه ای انجام شود. در این زمان بازار فروشنده و خریدار شکل می گیرد. در این زمان تقاضا در مسائل افزایش سود شرکت مطرح می شود. محصول و تولید قبلاً به حداکثر بهبود یافته است، اما کل محصول دیگر قابل فروش نیست یا خیلی کند فروخته می شود. بنابراین، مفهوم بازاریابی شرکت باید در جهت بهبود فرآیند فروش باشد. در این زمان، ایده هایی در مورد تحریک تقاضا و نقش ویژه مراکز فروش و فروشندگان مطرح می شود. در این دوره، بازرگانی به عنوان یک فعالیت خاص برای سازماندهی فروش و تحریک خریدار به خرید در خرده فروشی ها در حال شکل گیری است. تولیدکنندگان در حال درک این نکته هستند که یک محصول را نمی توان به سرعت بدون هزینه کردن برای تبلیغات فروخت. در این زمان شکل گیری بازار خدمات تبلیغاتی آغاز می شود. کارآفرینان این توهم را دارند که با کمک تبلیغات خوب می توانید هر چیزی را بفروشید. در این دوره، چنین حوزه فعالیت خاصی که آموزش فروشندگان ایجاد می شود، تئوری فروش شروع به تدوین می کند. البته این مفهوم تشدید تلاشهای تجاری را میتوان امروز اجرا کردبازارهایی که مصرف کننده به خرید این محصول فکر نمی کند، بلکه ابزار خرید آن را دارد. هدف از این مفهوم توسعه شبکه فروش، بهبود ابزارهای فروش است.
مفهوم بازاریابی خود
در دهه 50 قرن بیستم، تمام بازارهای اصلی مملو از کالاها بودند و دوره ای شروع می شود که عرضه از تقاضا بیشتر می شود. در این مفهوم توجه زیادی به مصرف کننده و نیازهای او می شود. سازنده دیگر به دنبال فروش چیزی نیست که توانسته تولید کند، بلکه به آنچه خریدار دوست دارد فکر می کند و شروع به تولید می کند. در این ارتباط، مفهوم بازاریابی شرکت دستخوش تغییرات قابل توجهی است. بازاریابان باید منابع زیادی را صرف مطالعه ویژگی های رفتار مصرف کننده کنند. آنها باید دریابند که ارزش ها، نیازها و علایق مصرف کننده چیست، سبک زندگی او چیست، کجا می رود، برای چه تلاش می کند. و بر اساس این دانش، کارآفرین پیشنهاد خود را برای خریدار تنظیم می کند. لازم به ذکر است که در عین حال، تمام رویکردهای قدیمی حفظ می شود: محصول باید کیفیت خوبی داشته باشد، تولید باید تا حد امکان کارآمد باشد، مراکز فروش باید خریدار را تشویق به خرید محصول کنند. در این دوره، برای اولین بار، ایده آمیخته بازاریابی شروع به ظهور می کند که تمام سطوح شرکت را پوشش می دهد. در این مفهوم، یک هدف صرفاً بازاریابی مطرح می شود - ارضای نیازهای خریدار و امکان کسب سود بر این اساس ساخته می شود. و این مفهوم یک چرخش جهانی بازاریابی را به خریدار نشان داددر بازارها، بازیگر اصلی مصرف کننده است و برای او سازنده تمام تلاش خود را می کند تا به خرید منجر شود. در حال حاضر مصرف کننده تمایل دارد محصولی را بخرد که به بهترین وجه نیازهای او را برآورده کند. بنابراین محصول باید دقیقاً نیازهای آن را برآورده کند. خریدار حتی حاضر است اضافه پرداخت کند، اما دقیقاً همان چیزی را که میخواهد دریافت کنید.
مفهوم اخلاقی اجتماعی
در اواخر دهه 70، عصر مصرف و تولید فشرده به این واقعیت منجر شد که منابع زمین شروع به تخلیه کرد. یک جنبش اجتماعی قدرتمند در دفاع از محیط زیست و در برابر مصرف افراطی در حال ظهور است. و مفاهیم جدید بازاریابی نمی توانست این تغییرات را نادیده بگیرد. مفهوم بازاریابی اجتماعی و اخلاقی در حال شکل گیری است که امروزه کاملاً مرتبط است. این مفهوم پیچیده مستلزم ایجاد تعادل در سه اصل است: منافع جامعه، نیازها و نیازهای خریدار، و سودآوری کسب و کار برای کارآفرین. در چارچوب این مفهوم، نقش ویژه ای به افکار عمومی اختصاص یافت، تصویر شرکت، که برای شکل گیری آن کارآفرین باید منابع خاصی را صرف کند. در مرحله اشباع و اشباع بیش از حد بازار، مصرف کنندگان شروع به درک این نکته می کنند که رشد اقتصادی بی پایان منجر به آسیب جدی به محیط زیست می شود و از تولید کننده می خواهند که از آسیب رساندن به طبیعت مراقبت کند. این امر مستلزم آن است که شرکت ها تولید را مدرن کنند، محصولات جدید را در محدوده ای معرفی کنند که با ارزیابی های زیست محیطی و ایمنی جدید مطابقت دارد. هدف سازنده در این مفهوم، معرفی استانداردهای جدید تولید و متقاعد کردن خریدار در مورد ایمنی محصول استکالاها همچنین، چنین وظیفه بازاریابی به عنوان آموزش مصرف کننده، آموزش استانداردهای جدید زندگی به او ظاهر می شود.
مفهوم تعامل
در نیمه دوم قرن بیستم، بازاریابان شروع به درک این نکته کردند که نه تنها باید نیازهای مصرف کننده را در نظر گرفت، بلکه او را نیز در رابطه مشارکت داد. مصرف کننده به روابط استاندارد، موقعیت های معمولی عادت دارد و احساسات را در او برمی انگیزد. بنابراین برای متمایز شدن از رقبا لازم است با مصرف کننده رابطه فردی شکل گیرد. تعامل با شرکت باعث ایجاد دلبستگی عاطفی برای خریدار می شود و سازنده را از تعدادی مشابه متمایز می کند. تمام مفاهیم بازاریابی قبلی بر منطق و عقل متمرکز بودند و هدف این مدل احساسات است. در چنین مفهومی، نقش مهمی به ارتباطات اختصاص داده می شود، سازنده با درگیر کردن خریدار در تعامل، روابط فردی و اعتمادی برقرار می کند. مفاهیم جدید ارتباطات بازاریابی نه تنها نیازمند راه حل های پیچیده است، بلکه بر اساس ویژگی های فردی خریدار است. در این مفهوم چیزی به نام چرخه حیات روابط با خریدار وجود دارد. این 3 مرحله را متمایز می کند: علاقه به محصول، خرید و مصرف. در این رویکرد به رفتار پس از خرید توجه زیادی می شود که در آن لازم است احساس رضایت در خریدار شکل گیرد. هدف از ارتباطات، وفاداری مشتری به یک محصول یا برند است. بازاریابان این را درک می کنند که در بازار مازاد و رقابت شدید استحفظ یک مشتری قدیمی ارزان تر از جذب مشتری جدید است.
مفهوم بین المللی
در پایان قرن بیستم، بازاریابی به سرعت شروع به توسعه می کند و چندین مفهوم ظاهر می شود که به طور کلی در سیستم مدل تعامل قرار می گیرند، اما ویژگی های قابل توجهی دارند. بنابراین، جهانی شدن بازارها منجر به ظهور مفاهیم بازاریابی طراحی شده برای تعاملات بین فرهنگی و قومیتی می شود. برقراری ارتباط با نمایندگان فرهنگ ها و ملیت های مختلف رویکرد ویژه ای را می طلبد. کارشناسان مفاهیم بین المللی فعالیت های بازاریابی را مانند مفهوم گسترش بازار داخلی، مفهوم بازار داخلی چند ملیتی و مفهوم بازار جهانی متمایز می کنند. در هر مورد، شرکت با هدف توسعه بازارهای جدید روبرو است. در عین حال، بازاریاب باید با در نظر گرفتن ویژگی های محیط داخلی و خارجی ارتباط برقرار کند.
مفهوم نوآورانه
در پایان قرن بیستم، فرآیند ظهور مفاهیم بازاریابی بسیار تخصصی وجود دارد. یکی از چشمگیرترین مدل ها، گزینه ابتکاری است که با ارتقای آخرین محصولات با تکنولوژی بالا همراه است. مانند زمانی مفهوم بازاریابی محصول، این تنوع مبتنی بر این واقعیت است که مصرف کننده محصول بهبود یافته ای را ارائه می دهد. با این حال، با توجه به این واقعیت که امروزه محیط اطلاعاتی به سرعت در حال تغییر است، بازاریابان محصولات دیجیتال و نوآورانه را با استفاده از روش های جدید تبلیغ می کنند: ابزارهای اینترنتی، ارتباطات یکپارچه، شبکه های اجتماعی. در یک مفهوم نوآورانه به صورت ارگانیکعناصر ترکیبی از مدل سنتی کالا و همچنین بازاریابی رابطه مند. هدف از بازاریابی نه تنها تحریک خریدار برای خرید کالا، بلکه آموزش او نیز می باشد. قبل از اینکه مثلاً یک ابزار نوآورانه به او بفروشید، لازم است سطح مشخصی از شایستگی در او شکل بگیرد.
مفهوم مدلینگ
در پایان قرن بیستم، جهان جهانی وارد اقتصاد جدیدی شد که با توسعه فوق العاده فناوری های دیجیتال همراه است. انبوهی از اطلاعات بر روی هر فرد قرار می گیرد و مکانیزم های محافظتی در برابر اضافه بار ایجاد می کند. این منجر به این واقعیت می شود که بسیاری از پیام های تبلیغاتی سنتی دیگر مؤثر نیستند. به عنوان مثال، در حال حاضر نسل های کاملی از مردم وجود دارند که تلویزیون تماشا نمی کنند، مخاطبان رسانه های چاپی به شدت کاهش یافته است. علاوه بر این، بالاترین اشباع بازار از کالاها منجر به این واقعیت می شود که فرد شروع به تجربه مشکلات در انتخاب می کند. یک فرد ذاتاً نمی تواند بین 10-120 واحد کالا انتخاب کند و خودش تعداد جایگزین ها را به 3-5 مورد کاهش می دهد. او بر ارزش ها، اسطوره ها، کلیشه های خود تمرکز می کند که ناخودآگاه رفتار مصرف کننده را کنترل می کند. و در اینجا این مشکل پیش می آید که مفاهیم قدیمی بازاریابی به شما اجازه دستیابی به اهداف مورد نظر را نمی دهد. و بازاریابان در حال توسعه یک مدل جدید هستند که بر اساس آن به فرد افکاری در مورد ارزش هر کالا القا می شود، اسطوره ای از کالاها ایجاد می شود، مدل رفتاری خاصی در خریدار شکل می گیرد که او را به سمت خرید کالا سوق می دهد. نمونه هایی از این "اجرا"در ناخودآگاه مصرف کننده کالاهای زیادی وجود دارد. درخشانترین نمونه، برند اپل است که اسطورهشناسی، ایدئولوژی خود را ایجاد میکند، و امروزه مجموعهای از افراد متقاعد شدهاند که تنها محصولات این برند بهترین و استثنایی هستند.
مفاهیم و استراتژی های بازاریابی
بازاریابی همیشه با برنامه ریزی فعالیت های آتی شرکت همراه است. شرکتی که به طور جدی به توسعه آینده خود فکر می کند، مفهوم خاص خود را از استراتژی بازاریابی دارد. به طور معمول، چنین مدل های خصوصی شامل عناصر چند مدل هستند: اجتماعی و اخلاقی، تعامل، نوآوری، محصول یا بازاریابی. ارزش اصلی وجود مفاهیم بازاریابی، توانایی استفاده از آنها در توسعه استراتژی خود شرکت است. تمام مفاهیم مدرن فعالیت های بازاریابی مبتنی بر ارتباطات پیچیده است. و امروزه یافتن سازنده ای که از ترکیب رسانه ای در تبلیغ خود استفاده نکند دشوار است. بنابراین، این ترکیب هماهنگ اجزای چندین مفهوم است که به هر سازنده اجازه می دهد تا مسیر موفقیت خود را پیدا کند.